تاریخچه مدیریت دانش
مدیریت دانش مفهومی است که به صورت انفجاری ظهور کرده و طی چند سال گذشته موضوع داغی بوده است.
تعدادی از نظریه پردازان برجسته مانند پیتر دراکر، پاول استراسمان و پیتر سنگه در ایالات متحده، در تکامل مدیریت اندوختههای علمی نقش داشتهاند.
کار اورت راجرز در دانشگاه استنفورد در زمینه گسترش نوآوری و تحقیقات، توماس آلن در دانشگاه MIT در انتقال اطلاعات و فن آوری که هر دو مربوط به اواخر دهه ۱۹۷۰ هستند، به درک ما از نحوه تولید، استفاده و انتشار آن در سازمانها کمک کردهاند.
دهه ۱۹۸۰ شاهد توسعه سیستمهایی مبتنی بر دانش بودیم که متکی به فعالیتهایی بود که در هوش مصنوعی انجام شده بود.همۀ این کارها در مفاهیمی مانند “کسب دانش”، “مهندسی دانش” و “سیستمهای دانش بنیان” ارائه شده بودند.
در همین دهه بود که عبارت “مدیریت دانش” به طور جدی وارد فرهنگ لغت شد. برای ایجاد یک پایگاه فن آوری برای مدیریت دانایی، کنسرسیومی از شرکتهای آمریکایی، ابتکار عمل برای نظارت بر داراییهای اطلاعات علمی را در سال ۱۹۸۹ در دست گرفتند.
تا سال ۱۹۹۰، تعدادی از شرکتهای مشاوره مدیریت آمریکایی، اروپایی و ژاپنی، برنامههای مدیریت اندوختههای علمی خود را راهاندازی کردند. در اواسط دهه ۱۹۹۰، بخش عمدهای از اینترنت به ابتکارات مدیریت دانایی اختصاص یافته بود. شبکه بینالمللی (IKMN)، در اروپا و در سال ۱۹۸۹ راهاندازی شد. سپس در ۱۹۹۶، انجمن مدیریت_دانش اروپا راهاندازی شد تا دنیای عظیم دانش وارد مرحله جدیدی از توسعه شود.
مفهوم مدیریت دانش
از دیدگاه رابیتز ، شامل همهی روش هایی است که سازمان، دارایی های دانش خود را اداره می کند که شامل چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکار گیری، به روز سازی و ایجاد دانش است.گراور و مدهاوم نیز مدیریت دانش را مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرایندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار و استفاده و اکتشاف دانش تعریف کرده اند(وحیده علی پور،1384).پرز معتقد است مدیریت_دانش عبارت است از گردآوری دانش، قابلیت های عقلانی و تجربیات افراد یک سازمان و ایجاد قابلیت بازیابی برای آنها به عنوان یک سرمایه سازمانی.نیومن بر این باور بود که مدیریت مجموعه ای از پدیده هایی است که پدیدآوری، اشاعه و بکارگیری دانش ذهنی و عینی در یک سازمان را در بر می گیرد.(منصور دهقان نجم، 1388)