اشتغال
اشتغال يکي از عمده ترين مسائل کنوني کشورهاي در حال توسعه است، اهميت اين موضوع از آنجاست که خانوارها از يک طرف با کسب درآمد حاصل از کار مي توانند مايحتاج زندگي خود را تامين نمايند که آثار آن در سطح جامعه، کاهش فسادهاي اجتماعي، کاهش فاصله طبقاتي و جلوگيري از مهاجرت است و از سوي ديگر اشتغال موجب افزايش توليد ميگردد و در سطح کلان ضمن افزايش درآمدهاي دولت هزينههاي ارزش کشور را نيز تأمين مي نمايد. بیکاری فعلی نسل جوان حاصل سیاست های جمعیتی غلط گذشته و بی اعتنایی سیاستهای توسعه اقتصادی دهه اخیر به مسئله ی اشتغال است. استقرار و بقاء جامعه ی مدنی بدون وجود اشتغال مولد و سود آور برای اعضاء آن غیر ممکن است)طاهری، 1391).
مثلث اشتغال
انسان در طول زندگی خود مراحل مختلفی را سپری می کند و به مرور زمان از مرحله ای به مرحله ی دیگر منتقل می شود. یکی از این دوران مهم«زندگی شغلی» نام دارد. زندگی شغلی دورانی است که فرد مهمترین و بیشترین وظیفه اش در رابطه با انتخاب شغل و پیشرفت درآن، تحقق می یابد. شروع زندگی شغلی افراد به شرایط فردی، اوضاع اجتماعی، افتصادی و فرهنگی جوامع بستگی دارد. هر انسانی به منظور تامین معاش یا بروز استعدادهای خود یا هر دلیل دیگری مثل ایجاد روابط اجتماعی و یا به منظور تحقق عزت نفس و احترام به خود دیر یا زود وارد زندگی شغلی میشود. این دوره از زندگی، سایرشئونات زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. اما آنچه اهمیت دارد این است که اغلب افراد از شغل خود راضی نیستند و زندگی شغلی را که قسمت اعظم زندگی آنها است همواره با ناراحتی، اضطراب، سردرگمی و ناامنی میگذرانند.(کیا، 1385) آمارها نشان می دهد که به طور متوسط مردم 5 بار شغلشان را در طول عمر تغییر میدهند.
یکی از مهمترین دلایل نارضایتی از شغل این است که اغلب زندگی شغلی، آگاهانه و بر اساس معیارهای صحیح، واقعی و واضح(استعدادها، مهارتها و علایق) برای خود برنامه ریزی نمی کنند و با توجه به نیازهای بازار کار، قراردادهای اجتماعی و ارزشهای گروههای مرجع و حرف مردم، رشته تحصیلی و شغل خود را انتخاب میکنند. به عبارت دیگر، مردم کار را برای آنها تعریف و انتخاب کرده اند نه خودشان. بنابراین در زندگی ای قدم میگذارند که مجبورند یک عمر بدبختی بکشند و در انظار دیگران تظاهر کنند که خوشبختند. اما برای این که شغل مناسبی را برای خود انتخاب کنیم و زندگی شغلی مطلوبی را پایه ریزی نماییم ابتدا باید بدانیم چند نوع زندگی شغلی وجود دارد و سپس ببینیم کدامیک با اهداف، ایدهها، روحیات، گرایشها، تواناییها، علایق و مهارتهای ما سازگار است(صمدآقایی، 1385).