بخشی از کتاب « تو بهترینی» :
چشمانم را بستم و برایت آرزو کردم،
آرزو کردم بخندی آنچنان که غم چمدان به دست از پنجره فرار کند،
آرزو کردم هر وقت ناامید شدی دستی از جنس خدا دستانت را بگیرد،
آرزو کردم هیچ وقت، هیچ جایی احساس بی کسی نکنی، چرا که همیشه خداوند مراقب توست،
آرزو کردم آرزوهایت یادت نرود و برای رسیدن به آن ها یاد بگیری صبور باشی و جنگجو،
آرزو کردم برای ساختن خودت تمام تلاشت را بکنی و باور کنی زندگی یعنی ساختن خودت نه مرور شانس و سرنوشت، آرزو کردم در مسیر اهدافت از پا نیفتی و محکم تر از قبل پیش بروی،
آرزو کردم یادت بماند در شب و روز که زندگی درگذر است، هرچه سخت بگیری جانان من لحظه هایت را بی خاطره ساخته ای، پس یاد بگیر خاطرات خوش را به دهن کجی های روزگار تحویل دهی،
آرزو کردم دلت گرم باشد و اگر شکست، توان بلند شدن و بند زدن تکه هایش را داشته باشی، چون هیچ کسی در این دنیا بهتر از تو نمی تواند خودت باشد و تمام آفرینش منتظر است بلند شوی، دوباره تکه تکه قلبت را به هم بدوزی، عاشق شوی، جلو روی و زندگیت را خودت با درایت و تمام توانت بسازی، می توانی، مطمئن هستم، چون کسی جز تو خلیفه خدا بر روی زمین نیست، خودت را باور کن ای بهترینِ بهترین من…
بخشی از کتاب «برایم از عشق بگو»:
روز بود یا شب نمی دانم!
وقتی خواستی قدم های کوچکت را از ابرها پله پله به سمت زمین برداری همان موقع بود که فرشتگان پشت سرت دعا می خواندند و کوله پشتی از عشق، امید، مهربانی، اراده، ایمان را بر بال های کوچکت قرار دادند، به تو گفتن سفرت طولانیست،
اما هر وقت دلت گرفت دستت را بر قلبت بگذار تا خدا آرامت کند، مأمنی از عشق برای خودت و خدا قرار ده، خدا یار همیشگیت هست، تو تنها نیستی، پله ها را که پایین رفتی به زمین که رسیدی ما فرشتگان را یادت خواهد رفت ولی بدان همه برایت آرزوی خوشبختی داریم،
تو تنها نیستی شاید گاهی از جنس تو کنارت نباشد، ولی بدان همیشه در آغوش خداوندی، یادت نرود دستت را بر قلبت بگذار و صدایش کن خودش آرامت می کند، نام تو آدم است، زمین پناهگاهی برای زندگی توست، فرصت داری عاشق شوی، ازدواج کنی، موفق شوی، خوب باشی، خوبی کنی و خاطرات خوب برای خودت بسازی.
در هرقدم و هر تصمیمت خدا را فراموش نکن، او عاشق ترین تو خواهد بود، عشق های بعدی تو سه نفرند، پدر، مادر و کسی که تو تا آخر عمر کنارش می مانی، مراقب انتخابت باش، از کوله پشتی ات استفاده کن و همیشه کوله ات را در جایگاهی امن قرار ده، به زمین که برسی خیلی از آدم ها کوله پشتی شان را گم کرده اند، خیلی ها آن را دور انداخته اند، اما تو مراقبش باش که آن تنها ابزار نجات تو در روزهای سخت است، خداوند همیشه عاشق توست…
دکتر پریسا سلطانی خمسه متولد خرداد ماه 1369، شهر تهران، تحصیلات خود را در مقطع لیسانس و در رشته اقتصاد نظری در دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی در تیرماه سال 1391 به پایان رسانید و پس از آن با شرکت در آزمون های سازمان بورس و اوراق بهادار موفق به کسب نمره قبولی در آزمون بازار سرمایه شد و حدود 2 سال در شرکت مشاور سرمایه گذاری ابن سینا مدبر در سمت تحلیلگر بازار سرمایه کار کرد که همزمان مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته اقتصاد انرژی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بود.
پس از گذشت یکسال از دوره تحصیلی مقطع کارشناسی ارشد به عنوان کارشناس اقتصاد انرژی و منابع طبیعی از طرف دانشگاه محل تحصیل به سازمان حفاظت محیط زیست معرفی شد و حدود یکسال در پروژه های مرتبط با حفاظت اکوسیستم و زیرنظر سرکار خانم دکتر جواهریان ریاست محترم دفتر توسعه پایدار در سازمان مذکور همکاری نمود.
پس از اتمام دوره یکساله همکاری و از طرفی پایان تحصیل در مقطع ارشد وی به عنوان دانشجوی همکار در دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در پروژه های زیست محیطی مشغول به کار شد.
وی در آبان سال 1394 با شرکت در کنفرانس ملی کیفیت و بهره وری توانست رتبه اول در مقاله را کسب کند و پس از آن با نوشتن 7 مقاله در سال 1395 و 4 مقاله در سال 1396 و 2 مقاله پژوهشی در سال 1396 و 1397 به عنوان عضو انجمن اقتصاد محیط زیست و توسعه پایدار دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات پذیرفته شد که پس از قبولی در آزمون دکترای سال 94 و ادامه روند مطالعات، وی از مهر ماه سال 1396 به عنوان TA (دستیار استاد) مشغول به همکاری در امور دفتری و مرتبط با دانشجویان رشته مدیریت محیط زیست و 5 زیررشته آن (رشته حقوق محیط زیست، رشته اقتصاد محیط زیست، رشته ایمنی و بهداشت و محیط زیست، رشته مدیریت محیط زیست، رشته برنامه ریزی و آموزش محیط زیست) شد که پس ازمدتی با موافقت ریاست گروه، وی همکاری در بررسی پابان نامه و تدریس به دانشجویان را آغاز نمود و تاکنون در این زمینه مشغول فعالیت است.
در حوزه نوشتن، وی در سال 1389 و 1390 عضو مجله تراز دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که مقاله، اشعار و داستان هایی را به چاپ رسانید و پس ازآن با تمایلی که به مطالعه در زمینه انرژی مثبت و تحقیق و پژوهش در این زمینه در ایران و آمریکا داشت، توانست مطالبی از تحقیقات خود را در قالب جملاتی تأثیرگذار بر ذهن فراهم کند که با عنوان کتاب “توبهترینی” و “برایم از عشق بگو” با تلاش و کوشش انتشارات محترم عطران به چاپ رسیده شد.
لینک خبر کتاب “تو بهترینی”
لینک خبر کتاب “برایم از عشق بگو”

کتاب تو بهترینی و برایم از عشق بگو به قلم دکتر پریسا سلطانی نشر عطران