فریبا احمدی خطیر: نویسنده کتاب “مرد برنزی و نوزده داستان دیگر” نشر ملی عطران
در دوران تحصیلات دانشگاهی ام در مقطع لیسانس در دانشگاه الزهرا تهران از سال ۶۷ تا ۷۱ عصر ۵ شنبه ها به پیشنهاد بهترین دوستم نسرین شفیعی به کلاس داستان آقای هوشنگ گلشیری نویسنده ی معاصر می رفتیم. سال های اول ماهی ۱۰۰۰ و بعدها ماهی ۱۵۰۰ تومان می پرداختیم. البته بسیاری از دوستان شرکت کننده این مبلغ ناچیز را نمی پرداختند. در طول این سال ها حتی یک بار هم ایشان در مورد پرداخت به موقع شهریه کوچکترین تذکری نمی دادند.
کلاس داستان به روش های متنوعی برگزار می شد، گاهی برای ماه ها جلسات شاهنامه خوانی و …..، گاهی آثار نویسندگان بزرگ مانند خشم و هیاهو فاکنر و…… پیشنهاد می شد و بعد کتاب خط به خط در کلاس خوانده می شد و توسط خودش و حاضرین نقد می شد. گاهی نویسندگان جوان داستان های خودشان را در کلاس می خواندند و همه ی حاضرین داستان را نقد می کردند و در آخر استاد جمع بندی می کرد. هنگام نقد و بررسی داستان ها فعال بودم. دستی هم در قلم داشتم ولی طی آن سال ها هرگز داستانی در کلاس نخواندم. یک روز استاد خطاب به بنده گفت:
” خانم احمدی شما که این قدر خوب نقد می کنید چرا داستانی از خودتان نمی خوانید.”
پاسخ دادم:
” به اندازه ی کافی شجاعت ندارم.”
ایشان گفتند:
” نگویید شجاعت ، بگویید حماقت ندارید، حماقت.”
با گفتن این جمله همه ی حاضرین با صدای بلند خندیدند.
بعد از سال ۷۱ که به شهرستان برگشتم و در آموزش و پرورش مشغول به کار شدم همیشه داستان می نوشتم؛ ولی برای چاپ آن ها اقدام نکردم. بسیاری از دست نوشته هایم را به دوستانم دادم تا بخوانند ولی هرگز پس نگرفتم. بسیاری از داستان های نوشته شده ام را دور ریختم.
از سال ۹۵ با انجمن داستان قائم شهر آشنا شدم. این انجمن با نام “عصر یک شنبه با داستان” هفته ای یک بار به مدت دو ساعت به صورت رایگان در مجتمع حر زیر نظر اداره ی ارشاد اسلامی قائم شهر برگزار می شد. زمانی که وارد انجمن شدم مسئول انجمن داستان آقای نجف زاده (نویسنده) بود ولی بعد از ایشان آقای یداللهی (شاعر و نویسنده) این مسئولیت خطیر را به عهده دارند.
این انجمن بعد از پاندومی کرونا در مکان همیشگی برگزار نمی شود؛ گاهی در مکان های مختلف به دعوت دوستان برگزار می شود. بعضی از این داستان ها در انجمن خوانده شد و نقد شد. در انجمن داستان نویسندگان جوانی مانند علی محمدی، ابراهیم نیرومند ( کارون) ، بابک بوداغی و آقای بهروز رستگار شاعر و نویسنده ی پیش کسوت نیز در جمع ما حضور دارند.
ادعایی ندارم ولی بعد از سال ها حماقت را به شجاعت ترجیح دادم و تصمیم به انتشار بعضی از داستان هایم گرفته ام.
داستان های این کتاب بین سال های ۹۰ تا ۹۹ نوشته شده اند. هیچ کدام از داستان ها واقعیت ندارند؛ اگر چه صحنه های واقعی زیادی در آن ها به چشم می خورد.
از مسئولین انتشارات ملی عطران به خصوص از آقای علیزاده سپاسگزارم که مسئولیت چاپ اولین اثرم را به عهده گرفته اند.
لینک خرید کتاب مرد برنزی و نوزده داستان دیگر به قلم خانم فریبا احمدی خطیر