تنهایم بگذارید، با یک صندلی اضافه. نه چای میخورم نه قهوه، حتی اغراق نمیکنم که «حواسم نبود دو فنجان ریختم» فقط یک نفر زحمت بکشد خدا را صدا بزند. دوست دارم روبهرویم بایستد این چند مدت آنقدر قلبم را اجارهای کردهام که دیگر جایی برایش نمانده. دوست دارم حالا از نزدیک نه، از روبهرو نگاهم کند.
حال و زارم یک مرغ ورپریده کم دارد. نه از آن طوطیهای خوش سخن یا مرغهای آوازخوان بالاشهری، نه. حتی مرغ عشق هم نمیخواهم، اصلا یک گنجشک، شاید حتی فیروزهای که جنس سفالی دارد، حتی اگر فقط نقش مرغ هم باشد کفایت میکند گویا کارم لَنگ آمینی مانده که مرغش نمیآید. آمینهایی مانده در پس دعاهایم.
از آن آمینهایی که مرغش شاید در قفس افتاده که نه میتواند، پرواز کند، نه میتواند نزدیک شود.
جوری کِز کرده که گویی برای ابدهای دور هم خوابش برده. کاش میفهمید این دعاهایم که مدام روی کاغذ خط میخورد محتاج یک نفس، آمین اوست.
کاش میفهمید که ممکن است خیلی زود دیر شود، دل است دیگر شاید فردا روزی پیر شود.
نکند بالش شکسته باشد، یا دلش خسته باشد، وگرنه یک آمین که این حرفها را ندارد، این همه دل دل کردن نمیخواهد.
تَن بلوریش سردِ سرد است
غذایش را هم نخورده
شاید قهر کرده و تا حکیم را نبیند نبضش دست به کار نمیشود.
جایش را عوض کردم، بردمش کنار پنجره، اما هنوز ساکت است.
گربه اما…
وای برمن! تا رسیدم هوسش تَر شده بود از پشت پنجره به سمتش جَست زده بود. مرغم این بار شکست؛ آخر گربه جان مگر مرغ سفالی جانِ خوردن دارد؟ یا پر رفتن؟ من بودم و امیدِ دلخوشیهایم که ترک برداشته بود، من بودم و آمینهای دست نیافتنی، من بودم و، وای ای گربه جان…
دلباف به قلم مطهره میرزایی
آثار دیگر نویسنده: نامه هایی که لیلا نخواند
نوبت چاپ: اول
جهت پاسخگویی به سؤالات و تهیه کتاب مربوطه می توانید از طریق گزینه خرید محصول و پل ارتباطی انتشارات عطران اقدام نمایید:
دفتر مرکزی انتشارات عطران: 66191000 -021
شماره تلگرام پشتیبانی (24 ساعته): 09108172896
انتشارات عطران
021-66191000
WWW.ATRANBOOK.IR