منیره سادات ساداتی: نویسنده کتاب “شلیک های سرد تصمیم” نشر ملی عطران
در کوچه پس کوچه های خرداد که سرک بکشید، پلاک 6 توجه شما را به خود جلب می کند، دختری که با قلمش زندگی می کند و زندگی ها می آفریند، یادم هست یکبار کسی از من پرسید: انگیزه ات برای نوشتن چیست؟
بدون هیچ فکر و تعللی به او گفتم چون دوست دارم خلق کنم، روح ببخشم و زندگی ها و حس هایی که تجربه نکرده ام را به تصویر بکشم! شاید دیوانگی باشد که بخواهی بر تن واگویه های ذهنت لباس شعر بپوشانی اما من این دیوانگی را دوست دارم و اگر بخواهم خود را به صورت خلاصه معرفی کنم، باید بگویم: شاعرم در کفن شعر خودم مدفونم روزگارتان زیبا و مهرتان جاوید.
گزیده ای از شعر:
الکی
صحنهی رقصِ خاله بازی از
پيشِ چشمانِ خيسِ من رد شد
سيلِ «يادش به خیر » با خود برد
قصه اي را كه بر دلم سد شد
پشتي قرمزِ رفاقت ها
جنس ديوار خانه ي ما بود
زندگي در نگاه اين خانه
بي خبر از غروبِ فردا بود
چادر و روسريِ مادر را
بر سرم كرده ام كه زن باشم
مردِ من مي شوي و… مي خواهم
همسرت تا هميشه “من” باشم
وقتِ صبحانه ظرفِ تو خالی
می خوری با ولع، پنیر انگار!
«مثلاً» من عروس خانه ي تو
«الکی» تو پدر شدی این بار!
“ادامه شعر در کتاب”