نشر ملی عطران: کتاب “هنا” به قلم “تهمینه ماوائیان”
مامان گاهی روی آن مینشست و روی پیشانی بابا پارچهی نم دار میگذاشت. کی مامان تمام انبار را خالی کرده بود و من نفهمیده بودم و چطور همه چیز را آمادهی آمدن بابا کرده بود.
بوی آویشن دم کرده و دارچین میآمد. مامان از قوری چایی سبز رنگ را ریخت ته لیوان برق نبات به چشم میخورد با قاشق نبات را هم زد و منتظر شد کمی خنک شود و بعد بابا را بلند کرد تا چایی را بخورد. بابا توان نشستن نداشت و دوباره دراز کشید مامان با قاشق چایی را توی دهانش میریخت.
صدای هقهق گریهام توی چاه می پیچیدو دوباره به سمت خودم بر میگشت. بابا با نفسهایی که به شماره افتاده بود صدام زد:
هِنا تو باید قوی باشی و خودت رو برای روزهای سختی آماده کنی. گریه نکن خوشگل بابا چشمهای عسلیت حیفه قرمز بشن. نزار نمک گریه هات پوست سفید و مژههای بلندت رو اذیت کنه می دونی بابا خیلی تو رو دوست داره.
و بابا دوباره به سرفه افتاد. همراه با من مامان هم هق هق گریه میکرد و میگفت:
ای خدا، این چه بلایی بود که سر من و بچه هام آوردی. کرونا آخه دیگه چه مرضی؟
با شنیدن کلمهی کرونا دنیا دور سرم چرخید یعنی به این زودی کرونا به ایران آمده بود و بابا هم مبتلا شده بود. احساس کردم تمام بدنم از سرما در حال کرخ شدن هست و توان پایین آمدن را نداشتم. خودم را از چارپایه پایین انداختم و نشسته کشانکشان توی برفها خودم رو به در انبار رساندم و با لگد روی در میزدم و میگفتم مامان تو را خدا در را باز کن بزار بابا را ببینم.
نوبت چاپ: اول
جهت پاسخگویی به سؤالات و تهیه کتاب مربوطه می توانید از طریق گزینه خرید محصول و پل ارتباطی انتشارات عطران اقدام نمایید:
دفتر مرکزی انتشارات عطران: 66191000 -021
شماره تلگرام پشتیبانی (24 ساعته): 09108172896